بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۳۲۳

۱

به داغ غربتم واسوخت آخر خودنمایی‌ها

برآورد از دلم چون ناله اظهار رسایی‌ها

۲

غبارانگیز شهرت نیست وضع خاکسار ما

خروشی داشتم گم کرده‌ام در سرمه‌سایی‌ها

۳

هوادار مزاج طفلی‌ام اما ازین غافل

که چون گل پوست بر تن می‌درد رنگین‌قبایی‌ها

۴

چو رنگم بس که سر تا پا طلسم ساز خاموشی

شکستن هم نبرد از پیکر من بی‌صدایی‌ها

۵

در این وادی به تدبیر دگر نتوان زدن گامی

مگر نذر ز خود رفتن شود بی دست و پایی‌ها

۶

مباش ای غنچهٔ اوراق گل مغرور جمعیت

که این پیوستگی‌ها در بغل دارد جدایی‌ها

۷

تو از سررشتهٔ تدبیر راهم‌ غافلی ورنه

ندارد فسق خلوتخانه‌ای چون پارسایی‌ها

۸

کسی یارب مباد افسردهٔ نیرنگ خودداری

شرارم شنگ شد از کلفت صبرآزمایی‌ها

۹

اثر گم کرده آهم مپرس از عندلیب من

در این گلشن نفس می‌سوزم از آتش نوایی‌ها

۱۰

ز طوف آستانش تا نصیب سجده بردارم

به رنگ سایه‌ام محمل به دوش جبهه‌سایی‌ها

۱۱

به دل گفتم کدامین شیوه دشوار است در عالم

نفس در خون تپید و گفت‌: پاس آشنایی‌ها

۱۲

چه کلفت‌ها که دل در بی‌خودی دارد نهان بیدل

بود آیینه را حیرت نقاب بی‌صفایی‌ها

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مرشتانی
۱۳۸۹/۰۴/۰۹ - ۱۵:۲۱:۳۷
درمصرع اول بیت چهارم الف زایداست بنظر میرسد که (طلسم)بجای (اطلسط)درست باشد
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
ملیکا
۱۳۹۶/۰۴/۲۱ - ۲۳:۴۳:۰۸
با سلامبیت ششم این شعر به این صورته : مباش ای غنچه ی اوراق گل مغرور جمعیتدر بین هشتم کلمه ی صبر به اشتباه صبژ نوشته شدهبیت نهم اشتباه تایپی داره که باید به این صورت باشه :اثر گم کرده آهنگم مپرس از عندلیب مندرین گلشن نفس میسوزم از آتش نوائیها