بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۳۳۰

۱

آسودگان گوشهٔ دامان بوریا

مخمل خریده‌اند ز دکان بوریا

۲

بی‌باک پا منه به ادبگاه اهل فقر

خوابیده است شیر نیستان بوریا

۳

بوی‌گل ادب ز دماغم نمی‌رود

غلتیده‌ام دو روز به دامان بوریا

۴

از عالم تسلی خاکم اشاره‌ایست

غافل نی‌ام ز چشمک پنهان بوریا

۵

صد خامه بشکنی‌که به مشق ادب رسی

خط‌هاست درکتاب دبستان بوریا

۶

بی‌خوابی که زحمت پهلوی‌کس مباد

برخاسته است از صف مژگان بوریا

۷

زین جاده انحراف ندارد فتادگی

مسطر زده است صفحهٔ میدان بوریا

۸

فقرم به پایداری نقش بنای عجز

آخر زمین‌گرفت به دندان بوریا

۹

لب بستهٔ حلاوت‌کنج قناعتیم

نی بی‌صداست در شکرستان بوریا

۱۰

بیدل فریب نعمت دیگرکه می‌خورد

مهمان راحتم به سر خوان بوریا

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۶

نظرات

user_image
مجتبی آموزگار
۱۳۹۵/۰۴/۰۵ - ۲۳:۵۱:۰۵
منفجر شدم !!!!!!!!!!!
user_image
ابوالفضل سلطانپور
۱۳۹۶/۰۶/۱۸ - ۱۵:۵۸:۰۶
بوی گل ادب ز دماغم نمی رود شاعز، تعبیر زیبایی برای «زیبایی اخلاق نیکو» به کار برده. اخلاق خوب مثل «بوی خوش» گل می مونه. خدا شاعر رو رحمت کنه.