
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۳۳۶
۱
بهروینسخهٔهستیکه نیست جز تب وتاب
نوشتهاند خط عافیت به موج سراب
۲
گرآرزو شکنی میشود عمارت دل
شکست موج بود باعث بنای حباب
۳
دلیل غفلت ما نیست غیروحشت عمر
صدای آب ندارد به جز فسانهٔ خواب
۴
که میخورد غم ویرانی عمارت هوش
بنای خانهٔ زنجیر ما مباد خراب
۵
بهجز شکستگیام قبلهٔ نیازی نیست
سرحباب مرا موج بس بود محراب
۶
درین چمنکهگلش پرفشانی رنگست
گشودن مژه مفت است جلوهای دریاب
۷
ز موج، پرده به روی محیط نتوان بست
تو چشم بستهای، ای بیخبر کجاست نقاب
۸
به حبیب ساخت هوس تا تلاش پیش نرفت
کمند موج به چین آرمید و شد گرداب
۹
غم ثبات طرب زین بساط نتوان خورد
بس است ریگ روان گوهر محیط سراب
۱۰
به فکر مزرع بیدل چرا نپردازی
اگر به ابر کرم صرفهایست برق عتاب
نظرات