بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۳۷۲

۱

یا حسن‌گیر صورت آفاق یا نقاب

فرش است امتیاز تو از جلوه تا نقاب

۲

گوهر چه عرض موج دهد دردل صدف

دارد لب خموش به روی صدا نقاب

۳

نیرنگ حسن عالمی از پا فکنده است

مشکل‌که خیزد از رخ او بی‌عصا نقاب

۴

ممنون سحربافی اوهام هستی‌ام

ورنه من خراب‌کجا وکجا نقاب

۵

حرف مجازجزبه حقیقت نمی‌کشد

لبیک‌گوست جلوه به فریاد یا نقاب

۶

از برگ‌گل به معنی نکهت رسیده‌ایم

ما را به جلوه‌های توکرد آشنا نقاب

۷

ای عشق جذبه‌ای‌که قدم پیشتر زنیم

یعنی رسانده‌ایم پی خویش تا نقاب

۸

از چهره‌ات‌،‌که آینهٔ معنی حیاست

چون پرده‌های دیده نگردد جدا نقاب

۹

شاید عدم به مطلب نایاب وارسد

ای‌ دیده خاک شوکه فشرده است پا نقاب

۱۰

بیدل تأملی که چه دارد بهار وهم

رنگ پریده است به تصویر ما نقاب

تصاویر و صوت

نظرات