بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۴۲۵

۱

خط لعلت غبار حیرت‌افزاست

زمرد از رگ این لعل پیداست

۲

ز غارت‌کاری دور نگاهت

به روی باده رنگ نشئه عنقاست

۳

ز بیدادت بهار ناز رنگین

ز رفتار تو کار فتنه بالاست

۴

در آن محفل‌که درد عشق ساقی‌ست

تمنا باده است و ناله میناست

۵

هنرجمعیت ما را برآشفت

ز جوهر نسخهٔ آیینه اجزاست

۶

بهار عجز امکان را کفیلیم

شکست هرچه باشد خندهٔ ماست

۷

سراسر خوب غفلت می‌پرستیم

خیال پوچ سخت افسانه پیراست

۸

زکف‌، گرداب‌، دارد پنبه درگوش

که غافل از خروش موج دریاست

۹

فنا سامان‌کن و مست غنا باش

که در خاک آنچه می‌خواهی مهیاست

۱۰

به هرجا دامی افکنده‌ست صیاد

بهار نرگسستان تمناست

۱۱

برون میتاز از این نه حلقه زنجیر

جنون عاشقان یک نشئه بالاست

۱۲

سحر درپرتو خورشید محو است

به هرجا طبع‌، روشن شدم نفس‌کاست

۱۳

ز رنگین جلوه‌های یار بیدل

رگ‌گل دسته بند حیرت ماست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
رعنا
۱۳۸۹/۰۶/۱۳ - ۰۵:۰۰:۴۶
در بیت سوم مصرع دوم درج تو به جای نو .با تشکر ار سایت بسیار ارزشمند
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
بهروز قزلباش
۱۳۹۳/۰۶/۲۹ - ۰۹:۴۲:۳۰
به هرجا دامی افکنده‌ صیاد/ مفاعیلن مفاعیلن مفاعی
user_image
بهروز قزلباش
۱۳۹۴/۰۸/۱۳ - ۰۷:۳۳:۳۶
در مصراع دوم بیت یکی مانده به آخر«به هرجا طبع‌، روشن شدم نفس‌کاست» م در شدم اضافه بر وزن و حشو در معنی است.اصباح شودبه«به هرجا طبع‌، روشن شد،نفس‌کاست»