
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۴۹۴
۱
بروت تافتنتگربه شانی هوس است
به ریش مرد شدن بزگمانی هوس است
۲
به حرف و صوت پلنگی نیاید از روباه
فسون غرشت افسانهخوانی هوس است
۳
ز آدمی چه معاش است همجوالی خرس
تلاش صوف ونمد زندگانی هوس است
۴
به وهم وانگذارد خرد زمام حواس
رمه بهگرگ سپردن شبانی هوس است
۵
چه لازم است به شیخی علاقهٔ دستار
خری به شاخ رساندن جوانی هوس است
۶
به دستگاه شترمرغ انفعال مکش
که محملت همه برپرفشانی هوس است
۷
غبار عبرت سر چنگهای خرس بگیر
که ریشگاوی واین شانهرانی هوس است
۸
ز تازیانه و چوب آنچه مایهٔ اثر است
برایکون خران میهمانی هوس است
۹
تنیده است به دم لابگی جنون هوس
بدین سگان چقدر میزبانی هوس است
۱۰
به سحرپوچ ز اعجاز دم زدن بیدل
در این حیاکده گوسالهبانی هوس است
نظرات
عبدالرزاق اختری