
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۵۴
۱
نقاب عارض گلجوش کردهای ما را
تو جلوه داری و روپوش کردهای ما را
۲
ز خود تهیشدگان گر نه از تو لبریزند
دگر برای چه آغوش کردهای ما را
۳
خراب میکدهٔ عالم خیال توایم
چه مشربی! که قدحنوش کردهای ما را
۴
نمودِ ذره طلسمِ حضور خورشید است
که گفته است فراموش کردهای ما را؟
۵
ز طبع قطره نَمی جز محیط نتوان یافت
تو میتراوی اگر جوش کردهای ما را
۶
به رنگ آتش یاقوت، ما و خاموشی
که حکمِ "خون شو و مخروش" کردهای ما را
۷
اگر به ناله نیرزیم، رخصتِ آهی
نهایم شعله که خاموش کردهای ما را
۸
چه بارِ کلفتی ای زندگی که همچو حباب
تمام آبلهبردوش کردهای ما را
۹
چو چشم چشمهٔ خورشید حیرتی داریم
تو ای مژه ز چه خسپوش کردهای ما را
۱۰
نوای پردهٔ خاکیم یکقلم بیدل!
کجاست عبرت اگر گوش کردهای ما را؟
نظرات
کایسا