بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۵۶۳

۱

دل را ز نگه دام هوس بر سر راه است

در مزرع غم ریشهٔ این دانه نگاه است

۲

بی‌درد نجوشد نفس از سینهٔ عاشق

موجی ‌که از این بحر دمد شعلهٔ آه است

۳

این دشت زیارتکده منظره‌ کیست

تا ذره همان دیدهٔ امید به راه است

۴

غیر از دل آشفته به عالم نتوان یافت

این بزم مگر حلقهٔ آن زلف سیاه است

۵

از صفحهٔ دل نقش ‌کدورت نتوان شست

گردون به حقیقت ‌گره تار نگاه است

۶

بر اهل هوس ظلم بود باده پرستی

عمری‌ست کلف جوهر آیینهٔ ماه است

۷

تنگ است به ارباب نظر وسعت امکان

این بیخبران را لب ساغر لب چاه است

۸

این عقل ‌که دارد سر پر نخوت شاهان

شمعی‌ست که افسرده ‌فانوس کلاه است

۹

مشکل‌ که شود وحشی ما رام تعلق

در خانهٔ دل نیز نفس مردهٔ راه است

۱۰

درکیش حیاپیشگی ا‌م شوخی اظهار

هرچند درآیینهٔ خویش است نگاه است

۱۱

بی‌عشق محال ست بود رونق هستی

بی‌جلوهٔ خورشید جهان نامه سیاه است

۱۲

داغم اگر از دود کشد شعلهٔ آهی

چشمی‌ست‌ که بر روی‌ کسی‌ گرم ‌نگاه است

۱۳

آیینه‌ام و طاقت دیدار ندارم

این باده ندانم چقدر حوصله‌ خواه است

۱۴

بیدل نکند کعبهٔ جان جلوه به چشمش

تا گرد جسد آینه‌دار سر راه است

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۳۰۵

نظرات

user_image
داکتر ق. مصلح بدخشانی
۱۳۹۵/۰۱/۳۰ - ۱۷:۲۴:۱۸
با عرض درود و سپاس، در ین غزل بعضی کلمات قابل تصحیح می باشد، به قرار زیر:در آخر مصراع اول بیت دوم، حرف "ق" از چاپ بازمانده است، که منظور کلمه ی عاشق است، همچنان در مصراع دوم همین بیت به جای (!ززن)، (ازین) درست است.بی‌ درد نجوشد نفس از سینهٔ عاشقموجی ‌که ازین بحر دمد شعلهٔ آه استدر مصراع اول بیت هفتم به جای رباب، ارباب درست است. تنگ است به ارباب نظر وسعت امکاناین بیخبران را لب ساغر لب چاه استدر مصراع اول بیت یازدهم به جای محال ست، محال است درست است.بی‌عشق محال است بود رونق هستیبی‌جلوهٔ خورشید جهان نامه سیاه استو در مصراع اول مقطع غزل به جای کلمه ی شعبه، کلمه ی کعبه و به جای کلمه ی چشمش، کلمه ی چشمت درست است.بیدل نکند کعبهٔ جان جلوه به چشمتتا گرد جسد آینه‌ دار سر راه است
user_image
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۲۲:۵۰:۴۷
تنگ است به رباب نظر وسعت امکانتنگ است به ارباب نظر- وسعت امکان