بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۷۰۲

۱

بی‌توام جای نگه جنبش مژگانی هست

یعنی از ساز طرب دود چراغانی هست

۲

کشتهٔ ناز توام بسمل انداز توام

گرهمه خاک شوم خاک مرا جانی هست

۳

عجز پرواز ز سعی طلبم مانع نیست

بال اگر سوخت نفس شوق پرافشانی هست

۴

زندگی بی‌المی نیست بهار طربش

زخم تا خنده‌فروش است نمکدانی هست

۵

تا به‌کی زیر فلک داغ طفیلی بودن

نبری رنج‌ در آن خانه‌که مهمانی هست

۶

محوگشتن دو جهان آینه در بر دارد

جلوه کم نیست اگر دیدهٔ‌حیرانی‌هست

۷

غنچهٔ این چمنی‌، کلفت دلتنگی چند

ای چمن محوگلت سیرگریبانی هست

۸

نخل پرواز شکوفه‌ست امید ثمرش

نعمت آماده‌کن ریزش دندانی هست

۹

عذر بی‌دردی ما خجلت ما خواهد خواست

اشک اگر نیست عرق هم نم مژگانی هست

۱۰

جرأ‌تی‌کوکه به رویت مژه‌ای بازکنم

چشم قربانی و نظارهٔ پنهانی هست

۱۱

زین چمن خون شهیدکه قیامت انگیخت

که به هرگل اثر دستی و دامانی هست

۱۲

گرتأمل قفس بیضهٔ طاووس شود

در شبستان عدم نیز چراغانی هست

۱۳

نشوی منکر سامان جنونم بیدل

که اگر هیچ ندارم دل ویرانی هست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
زهره نامدار
۱۳۹۰/۰۱/۰۶ - ۰۵:۴۹:۱۴
باتشکر از زحمتهیه کنندگان این سایت .چرا وقتی روی علامت سوال اشاره می کنم ، گفته می شود مجاز نیست . مطمئن هستم اشتباهی رخ داده و مطلب غیر مجازی وجود ندارد .تقاضا دارم پیگیری بفرمایید.در ضمن اگر صفه ای برای رفع اشکال در فهم معانی باشد ، بسیار مفید خواهد بود .