بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۷۰۶

۱

حیرت دمیده‌ام گل داغم بهانه‌ای‌ست

طاووس جلوه‌زار تو آیینه خانه‌ای‌ست

۲

غفلت نوای حسرت دیدار نیستم

در پردهٔ چکیدن اشکم ترانه‌ای‌ست

۳

درد سر تکلف مشاطه بر طرف

موی میان ترک مرا بهله شانه‌ای‌ست

۴

حسرت‌کمین وعدهٔ وصلی‌ست حیرتم

چشم به هم نیامده‌گوش فسانه‌ای‌ست

۵

ضبط نفس نوید دل جمع می‌دهد

گر فال‌کوتهی زند این ریشه دانه‌ای‌ست

۶

زین‌بحر تاگهر نشوی نیست رستنت

هر قطره را به خویش رسیدن‌کرانه‌ای‌ست

۷

مخصوص نیست‌کعبه به تعظیم اعتبار

هرجا سری به‌سجده رسید آستانه‌ای‌ست

۸

آنجا که زه کنندکمانهای امتیاز

منظور این و آن نشدن هم نشانه‌ای‌ست

۹

دریاد عمر رفته دلی شاد می‌کنم

رنگ پریده را به خیال آشیانه‌ای‌ست

۱۰

بیدل ز برق وحشت آزادی‌ام مپرس

این شعله را برآمدن از خود زبانه‌ای‌ست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
حبیب حصیر
۱۳۹۶/۰۸/۰۲ - ۰۲:۳۵:۳۰
وزن شعر را اشتباه تقطیع یا محاسبه کرده اید. وزن این شعر در بحر مضارع مزاحف است نه در بحر رمل. (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات)
user_image
قطره بقایی
۱۴۰۱/۰۱/۲۰ - ۱۲:۲۲:۵۲
وزن این غزل مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن است امیدوارم اصلاح گردد تشکر