بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۷۲۳

۱

ای صبح گرد ناز تو از کاروان کیست

بر خو چیدن تو متاع دکان‌کیست

۲

آنجاکه فرصت من وما تیر جسته است

ترسم نفس کشی و ندانی کمان کیست

۳

سر برنیاوری چوگهر از سجود جیب

گر محرمت‌کنندکه دل آستان‌کیست

۴

داغم ز دست بی‌اثریهای آه خویش

این آتش فسرده چه‌گویم به جان‌کیست

۵

خون شد بهار حسرت و رنگی برون نداد

صبح مراد ما نفس ناتوان‌کیست

۶

بلل به ناله حرف چمن را مفسراست

یارب زبان نکهت‌گل ترجمان‌کیست

۷

در هرکجا ز مشت خس ما نشان دهند

آتش زن وبسوز، مپرس آشیان‌کیست

۸

عمری‌ست گردشی نگرفته‌ست دامنم

رنگ تحیرآینه ضبط عنان‌کیست

۹

هرجا نوای زمزمهٔ تار بشنوی

ای آرزو بنال و مگو داستان کیست

۱۰

گر حرف غنچهٔ تو عروج بهار نیست

چندین سحر تبسم گل نردبان کیست

۱۱

عمری به پیچ و تاب سیه‌روزی‌ام‌گذشت

بختم غبار طرهٔ عنبرفشان‌کیست

۱۲

آنجاکه جلوه مشتری امثحان شود

عرص متاع حوصله جنس دکان‌کیست

۱۳

بیدل زوضع خامشی غنچه سوختم

این بوسه‌سنج‌گلشن فکر دهان کیست

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۲۲۴

نظرات

user_image
تیمور ناصری
۱۳۹۹/۰۱/۲۶ - ۰۵:۱۴:۰۹
بیت دومِ مصرعِ اول: بر خو چیدن تو متاع دکان‌کیست (نادرست)بر خویش چیدن تو متاع دکان‌کیست (درست)
user_image
تیمور ناصری
۱۳۹۹/۰۴/۰۸ - ۱۰:۵۱:۳۷
بیت اول مصرعِ دومِ .