بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۷۲۵

۱

موج جنون می‌زند، اشک پریشان ‌کیست

ناله به دل می‌خلد بسمل مژگان ‌کیست

۲

پای روان وداع‌، راه به ‌کوی ‌که برد

دست به دل بسته‌ام‌، محرم دامان ‌کیست

۳

یاد خرام توام‌، می‌برد از خویشتن

قامت برجسته‌ات‌، مصرع دیوان کیست

۴

دیده‌گر از جلوه‌ات میکدهٔ نار نیست

اشک چکیدن خرام لغزش مستان‌ کیست

۵

سرمه ز خاکم برد چشم غزالان ناز

بخت سیه بر سرم سایهٔ مژگان ‌کیست

۶

لخت دلی در نظر این همه چاک جگر

حیرتم آیینه‌گر شانه‌ گریبان‌ کیست

۷

قطرهٔ ما چون حباب‌، سینهٔ دریا شکافت

همت پرواز ما خندهٔ توفان کیست

۸

گرنه تپشهای دل فال جنون می‌زند

شعله نقاب اینقدر نالهٔ عریان کیست

۹

رشتهٔ امواج را، عقده نگردد حباب

آبله در راه شوق مانع جولان‌ کیست

۱۰

غیر محبت دگر دین چه و آیین ‌کدام

امت پروانه باش سوختن ایمان کیست

۱۱

بیدل ازین مایده دست هوس شسته‌ایم

پهلوی دل خورده را آرزوی نان کیست

تصاویر و صوت

نظرات