بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۷۳

۱

حیف‌کز افلاس نومیدی فواید مرد را

دست اگرکوتاه شد بر دل نشاید مرد را

۲

از تنزلهاست گر در عالم آزادگی

چین پیشانی به یاد دامن آید مرد را

۳

چون طبیعتهای زن‌گل‌کرده‌گیر آثار ننگ

در فسوس مال و زر، گر دست ساید مرد را

۴

جدول آب و خیابان چمن منظورکیست

زخم میدانهاکشد تا دل‌گشاید مرد را

۵

یک تغافل می‌کند سرکوبی صدکوهسار

در سخن می‌باید از جا در نیاید مرد را

۶

دامن رستم تکاند بر سر این هفت‌خوان

دست غیرت تا غبار از دل زداید مرد را

۷

در مزاج دانه آماده‌ست تأثیر زمین

حیزکم پیدا شودگر زن نزاید مرد را

۸

ناگزیر رغبت اقبال باید زیستن

جاه دنیا صورت زن می‌نماید مرد را

۹

جوهر غیرت درین میدان نمی‌ماند نهان

تیغ می‌گردد زبان و می‌ستاید مرد را

۱۰

گر ز سیم وزر وفاخوهی به‌خست‌جهدکن

قحبه‌محکوم‌است ازامساکی‌که شایدمردرا

۱۱

بیدل این‌دنیا نه‌امروز امتحانگاهست و بس

تا جهان باقی‌ست زن می‌آزماید مرد را

تصاویر و صوت

عندلیب :

نظرات

user_image
حمید زارعی
۱۳۹۴/۰۳/۰۶ - ۱۸:۵۳:۵۲
مصرع اول (فواید) اشتباه است و باید (فزاید) باشدحیف‌کز افلاس نومیدی فزاید مرد رادست اگرکوتاه شد بر دل نشاید مرد را