بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۷۶۲

۱

بزم تصور توکدورت ایاغ نیست

یعنی چو مردمک شب ما بی‌چراغ نیست

۲

سرگشتگان با نقش قدم خط‌کشیده‌اند

در کارگاه شعلهٔ جواله داغ نیست

۳

جیب نفس‌شکاف چه خلوت چه انجمن

از هیچ‌کس برون غبارت سراغ نیست

۴

گل دربریم وباده به ساغر ولی چه سود

در مشرب خیال‌پرستان دماغ نیست

۵

تا زنده‌ای همین به تپش ساز و صبرکن

ای بیخبر، نفس سروبرگ فراغ نیست

۶

از برگ و ساز عالم تحقیق ما مپرس

عمری‌ست رنگ می‌پرد وگل به باغ نیست

۷

بیدل جنون ما به نشاط جهان نساخت

مهتاب پنبه دارد و منظور داغ نیست

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۲۳۴

نظرات