
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۷۸۰
۱
تو آفتاب و جهان جزبه جستجوی تو نیست
بهار در نظرم غیر رنگ و بوی تو نیست
۲
ازین قلمرو مجنونکسی نمیجوشد
که نارسیده بهفهمت درآرزوی تو نیست
۳
خروشکنفیکون در خم ازل ازلیست
نوایکس به خرابات های و هوی تو نیست
۴
ز دور باش ادب خیز حکم یکتایی
غبارما همهگرخون شود بهکوی تونیست
۵
جهان به حسرت دیدار میزند پر و بال
ولی چه سودکه رفع حجاب خوی تونیست
۶
ز بینیازی مطلق، شکوه چوگانت
بهعالمیستکهاین هفت عرصه،گوی تو نیست
۷
بهکار خانهٔ یکتایی این چه استغناست
جهانجلوهای و جلوه روبروی تو نیست
۸
ز جوش بحر نواهاست در طبیعت موج
من وتویی همه آفاق غیرتوی تونیست
۹
هزار آینه توفان حیرتست اینجا
که چشم سوی توداریم و هیچ سوی تونیست
۱۰
حدیث مکتب عنقا چه سرکند بیدل
که حرف و صوت جزافسانهٔ مگوی تو نیست
تصاویر و صوت

نظرات