بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۸۷

۱

هستی به‌تپش رفت واثرنیست نفس را

فریادکزین قافله بردند جرس را

۲

دل مایل تحقیق نگردید وگرنه

ازکسب یقین عشق توان‌کرد هوس را

۳

هر دل نبرد چاشنی داغ محبت

این آتش بی‌رنگ نسوزد همه‌کس را

۴

رفع هوس زندگی‌ام باد فناکرد

اندیشهٔ خاک آب زد این آتش خس را

۵

آزادی ما سخت پرافشان هوا بود

دل عقده شد وآبله پاگرد نفس را

۶

تا رمزگرفتاری ما فاش نگردد

چون صبح به پرواز نهفتیم قفس را

۷

بیدل نشوی بیخبر از سیرگریبان

اینجاست‌که عنقا ته بال است مگس را

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۷۴
عندلیب :

نظرات