بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۹۱۲

۱

گر شور مستی‌ام کند اندیشه گردباد

درگردش قدح شکند شیشه‌ گردباد

۲

از رشک وحشتی‌ که‌ گرفته‌ست دامنم

ترسم به پای خوبش زند تیشه‌ گردباد

۳

شور جهان ترانهٔ دود دماغ کیست

صد دشت و در تنیده به یک ربشه‌ گردباد

۴

جولان شوق باک ندارد ز خار و خس

مشکل ز پیش پا کند اندیشه‌ گردباد

۵

نخل جنون علم کش باغ و بهار نیست

سر برنمی‌کشد مگر از بیشه‌ گردباد

۶

هرجا نشان دهند ز سرگشتگان عشق

پیچد به من ز غیرت هم پیشه‌ گردباد

۷

بیدل در این حدیقه نشد جز من آشکار

سرگشتگی نهال وگل ریشه گردباد

تصاویر و صوت

نظرات