بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۹۴۱

۱

هرچه آنجاست چو آنجا روی‌اینجاگردد

چه خیال است‌ که امروز تو فردا گردد

۲

در مقامی‌ که بود ترک و طلب امکانی

رو به دنیاست همان گرچه ز دنیا گردد

۳

جمع شو ، مرکز نه دایرهٔ چرخ برآ

قطره چون فال‌ گهر زد دل دریا گردد

۴

رستن از پیچ و خم رشتهٔ آمال‌ کراست

بگسلی از دو جهان تا گرهی وا گردد

۵

نور دل درگرو کسب قبول سخن است

به نفس‌ گو چه دهد سنگ‌ که مینا گردد

۶

سن بی‌ سر و پا تفرقهٔ ساز حیاست

آب چون بر در فواره زد اجزا گردد

۷

طور مستان نکشد تهمت تغییر وفا

خط ساغر چه خیال است چلیپا گردد

۸

عجز تقریر من آخر به اشارات کشید

ناله چون راه نفس‌ گم کند ایما گردد

۹

نامهٔ رمز نفس در پر عنقا بربند

سر این رشته نه جایی‌ست‌که پیداگردد

۱۰

کعبه و دیر مگو گرد تو گشتیم بس است

آسیا نیست سر شوق‌ که هر جا گردد

۱۱

گوهر آزادگی موج نخواهد بیدل

سر چو گردید گران آبلهٔ پا گردد

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۷۱۵

نظرات

user_image
حمید زارعیِ مرودشت
۱۳۹۶/۰۵/۰۷ - ۰۶:۰۴:۱۸
حدسی در رابطه با یک بیت بیدل....نورِ دل در گروِ کسبِ قبولِ سخن استبه نفس «گو چه» دهد سنگ که مینا گردد..(بیدلِ‌دهلوی)..این بیت در تصحیحِ خال محمد خسته و اکبر بهداروند به این شکل آمده است...اما به نظرِ من «گو چه دهد» مناسبِ این بیت نیست و بنا به بسیاری از ابیات بیدل اگر اینجا «کوچه دهد» گذاشته شود معنای بیت کاملا شفاف و صحیح می‌شود.....نورِ دل در گروِ کسبِ قبولِ سخن استبه نفس کوچه دهد سنگ که مینا گردد..(بیدلِ‌دهلوی)..کوچه دادن در شعر بیدل اصطلاحی پر کاربرد است به معنای (راه دادن)..این بیت مربوط به پذیرفتنِ سخنِ حق است. می‌گوید پذیرفتنِ سخنِ حق، دل را نورانی می‌کند، همان طور که سنگ، نفسِ شیشه‌گر را پذیرا می‌شود و تبدیل به شیشه می‌شود...بینِ (سخن) با (نفس) هم مراعات نظیر برقرار است...البته این تنها حدسِ بنده است و مدرکی بر آن ندارم و باید دید اساتیدی که در پیِ تصحیحِ نسخِ بیدل هستند چه می‌فرمایند.....(حمید زارعی مرودشت)..
user_image
دوکتور محمد غوث (ندا)
۱۳۹۷/۰۸/۱۳ - ۲۲:۰۲:۴۰
من با حاشیه ای که جناب مرو دشت نوشته اند موافقم اما در شکل پیشنهادئ شان باید (که) مینا گردد باشد نه (چو) مینا گردد .زیرا این کوچه دادن قبل از مینا شدن است ، یعنی اول باید (قبول) نفس کند که بعد مینا گردد.به نفس کوچه دهد سنگ (که) مینا گرددبا عرض حرمت فراوان