بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۹۹۴

۱

بی‌نمک از نمک غیر توهم دارد

لب بام است ‌که اظهار تکلم دارد

۲

جای اشک از مژهٔ تیغ حیا جوهر ریخت

چقدر حسرت زخم تو تبسم دارد

۳

بی‌تو اظهار اثر خجلت معدومی ماست

قطرهٔ دور ز دریا چه تلاطم دارد

۴

زاهد از گنبد دستار به خود می‌نازد

نکنی عیب که خر فخر به توقم دارد

۵

گر به دادت نرسد شور قیامت ستم است

درد هستی است‌ که فریاد تظلم دارد

۶

فیض خورشید به عالم ز کواکب نرسد

شیشهٔ تنگ کجا حوصلهٔ خم دارد

۷

مفت غواص تامل‌گهرمعنی بکر

دفتر بیدل ما خصلت قلزم دارد

۸

بیدل از فیض قناعت چمن عافیت است

تکیه عمری‌ست‌که بر بستر قاقم دارد

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۵۰۲

نظرات