بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۱۶۷

۱

ساقیا کن کرم از باده به من جامی چند

تا به مستی گذردعمر من ایامی چند

۲

ناصحان منع کنندم که مده دل به کسی

چه بگویم من دلسوخته با خامی چند

۳

به سؤالم لب شیرین به تبسم بگشای

گوجوابی همه گرهست به دشنامی چند

۴

مرغ دل رفت پی دانه خال رخ تو

شد گرفتار به گیسوی تو در دامی چند

۵

هر طرف دلبری افتاده پی صید دلم

چه کند یک دل مجروح ودلارامی چند

۶

به نثار قدمش جان ودلم آریم نه سیم

گر نسیم سحر آرد ز تو پیغامی چند

۷

گفتم ازدولت و حشمت که بلند اقبال است

گفت هر کس به ره عشق زندگامی چند

تصاویر و صوت

نظرات