
بلند اقبال
شمارهٔ ۱۶۹
۱
دست بر گیسو چودلبر می زند
هر که بینی پا به عنبر می زند
۲
چنگ بر دل می زند زلفش چنانک
پنجه شاهین بر کبوتر می زند
۳
ترک چشم مست خونریزش مدام
بر دلم از مژه خنجر می زند
۴
نام مژگانش چوآرم برزبان
هر سوموئیم نشتر می زند
۵
از لب و دندان تعالی ماه من
طعنه بر یاقوت وگوهر می زند
۶
چشم وچهر من هم اندر عشق او
این فشاند سیم وآن زر می زند
۷
گر بت من پرده برگیرد ز رخ
آزر اندر جان آذر می زند
۸
بلکه بنویسد بلنداقبال اگر
وصف او آتش به دفتر می زند
نظرات