
بلند اقبال
شمارهٔ ۱۷۰
۱
ترک من مست چوشد طرف کله بر شکند
ساقیا کن حذر آن وقت که ساغر شکند
۲
ساتکین وقدح وبلبله وشیشه وجام
همه را بر سر هم ریزد ویکسر شکند
۳
دلبران دل شکنندآن بت کافر گه دل
گاه پهلو وگهی سینه وگه سر شکند
۴
چنگ در زلف خودازخشم زند از پی جنگ
رونق از مشک برد قیمت عنبر شکند
۵
خنجر از قهر کشد بر در و دیوار زند
بارها کشته چنان کرده که خنجر شکند
۶
همه بر پای وی افتید که این هم سر ما
بر سر مطرب اگر بربط ومزمر شکند
۷
به بلنداقبال آن شوخ شکر لب آموخت
که ز شیرین سخنی رونق شکر شکند
نظرات