بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۱۸۶

۱

هرکه را دیدم به دیدار رخت مشتاق بود

حسن رخسار تو از بس شهره آفاق بود

۲

ماه چون روی تو بود ار ماه مشکین زلف داشت

سروچون قدتوبود ار سرو سیمین ساق بود

۳

صفحه ی رویِ تو ، نیکو مستند می شد به حسن،

گرچه دیدم خطی ازعنبر بر او الحاق بود

۴

طاق یا جفت آنچه داری دل زما بردی گرو

جفت ابروی توچون در دلربائی طاق بود

۵

نیش کز شست توخوردم خوشترم ازنوش گشت

زهر کز دست تو آمد بهتر از تریاق بود

۶

گر نمی بست آن بت شیرازیم شیرازه اش

دفتر حسن نکویان تاکنون اوراق بود

۷

آن دهانی را که میگفتند داری دیدمش

تنگ تر از چشم مور واز دل عشاق بود

۸

در برمن از غم آن آتشین رخ سوخت دل

چون غمش سوزنده تر ز آتش دلم حراق بود

۹

از بلند اقبال تا جان خواستی ایثار کرد

تا نفرمائی که جان دادن به پیشش شاق بود

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۵/۱۲ - ۰۵:۳۵:۱۲
صفحه ی رویِ تو ، نیکو مستند می شد به حسن،