بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۱۹۱

۱

دل زخمدار و طره او مشکبو بود

ناسور اگر دلم کند از بوی او بود

۲

تا درکنار من بنشیند سهی قدی

از چشمه های چشم کنارم چو جو بود

۳

شیرین تر است در برم از شکر ار چه یار

هم تلخ گوی باشد وهم تندخو بود

۴

دل آرزو کند که زندبوسه ها بر او

در هر لبی که از لب او گفتگو بود

۵

دیدیم بود چین وختن تبت وتتار

ما را گمان که زلف تویک مشت موبود

۶

دلبر نشسته در بر دل روز و شب چرا

دل غافل است واین همه در جستجو بود

۷

گفتی که درجهان چه به دل داری آرزو

وصل تو است اگر به دلم آرزو بود

۸

اقبال هر که را که بلنداست همچومن

بی پرده دلبرش به برش روبرو بود

تصاویر و صوت

نظرات