بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۲۱۱

۱

دوش ساقی پیشم آمد تاکه جام می دهد

گفتم ار خواهی که من نوشم بگو تا وی دهد

۲

می حرام آمد ولی درکیش من گردد حلال

جام می گیردچووی من هی خورم او هی دهد

۳

نائی امشب وه چه خوش از روی معنی نی زند

هی بگو تا نی زندهم گوبه ساقی می دهد

۴

محو مطرب گشته ام الحق چه نیکوعارفی است

می به نی ریزد که تا بر مرده جان از نی دهد

۵

گو به ساقی چون به دور ما رسد جام شراب

بایدش باشدتسلسل تاکه پی در پی دهد

۶

یار را گفتم مرا بوسی ز لب انعام ده

نوش خندی زدکه خواهم دادیا رب کی دهد

۷

می سزدانعام این شیرین غزل را پادشاه

بر بلنداقبال شیراز وعراق و ری دهد

تصاویر و صوت

نظرات