بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۲۱۷

۱

از آن زمان که تو را شیوه دلبری گردید

قسم به جان تودل از برم بری گردید

۲

مگر به قد تودل داشت الفتی زازل

که همچو قدتوشکلش صنوبری گردید

۳

چه حکمت است که هر کس بدید چشم تورا

ز دردعشق تو بیمار بستری گردید

۴

اگر که زلف تو داود نیست پس از چیست

که شغل اوگه و بیگه زره گری گردید

۵

هزار شکر که ما راستم کشی است شعار

شعار تو به جهان چون ستمگری گردید

۶

تو آن مهی که چوبرداشتی ز چهره نقاب

خجل به پیش رخت مهر خاوری گردید

۷

نه مشتری به رختشد همی بلنداقبال

ستاره روی تورا دید ومشتری گردید

تصاویر و صوت

نظرات