
بلند اقبال
شمارهٔ ۲۲۶
۱
التفاتی به ما ندارد یار
که زما یاد می نیارد یار
۲
یار ما ابرر حمت است ودریغ
هیچ برکشت ما نبارد یار
۳
اینکه دایم ز دیده خونبارم
دل ما را همی فشارد یار
۴
مگر از بندگان درگه خویش
بنده اش را نمی شمارد یار
۵
نه چه گفتم ز بیخودی که به خود
مر مرا وانمی گذارد یار
۶
دمبدم فیض بخش روح من است
نکند از عطا مرا رد یار
۷
نبود کس چومن بلنداقبال
کام من را اگر برآرد یار
نظرات