
بلند اقبال
شمارهٔ ۲۳۲
۱
یادگار از جم به جا نبود به غیر ازجام دیگر
گر نبودی جام هم از جم نبودی نام دیگر
۲
از رخ وزلف تودیگرنور وظملت وام ندهی
ظلمت ونوری نبیندکس ز صبح و شام دیگر
۳
درخم زلفت مده هر لحظه رم مرغ دلم را
مرغ اگر رم کرد مشکل آید اندردام دیگر
۴
دیده تاچشم ولبت را از پی بادام وشکر
در برم یکدم ندارد طفل دل آرام دیگر
۵
بیندار خسرو لب شیرین آن شکردهان را
بر زبان گاهی ز شکر می نیارد نام دیگر
۶
نه ربا نه رشوه نه مال یتیم ووقف خوردم
زاهد از می بیش از این ما را مکن بدنام دیگر
۷
گر کسی خواه که درعالم بلنداقبال گردد
روی حاجت باید او نارد به خاص وعام دیگر
نظرات