
بلند اقبال
شمارهٔ ۲۳۸
۱
ای مژه خونریز توچون ناوک دل دوز
از چشم سیاه تو سیه گشته مرا روز
۲
برخیز وبیاور می وبنشین وبده جام
وآتش به دلم ز آتش رخساره برافروز
۳
از روی توام خرم واز موی تودرهم
موی تو محرم شده وروی تونوروز
۴
الحمد که آمد به کفم دامن وصلت
ممنون شدم از طالع فرخنده فیروز
۵
در کار توام چون وچرا لا و نعم نیست
خواهی تونوازش کن وخواهی تو مرا سوز
۶
داری هوس سوختن ای دل اگر ازعشق
پروانه مشو سوختن از شمع بیاموز
۷
اقبال من از عشق رخ دوست بلند است
نه ازمدد چرخ ونه از گردش یلدوز
نظرات