
بلند اقبال
شمارهٔ ۲۵۴
۱
سیاووش است گردیده زره پوش
ویا زلف است بردوش سیاووش
۲
تعالی الله از آن زلف وبناگوش
که بردند از دلم صبر از سرم هوش
۳
نمی باشد اگر ضحاک از چیست
دو مار از زلف دارد بر سر دوش
۴
شد از آندم که دیدم روی او را
غم گیتی مرا از دل فراموش
۵
ز دیدارش ز سر تا پا شدم چشم
زگفتارش ز پا تا سرشدم گوش
۶
اگر آن خوبرو بدخو است غم نیست
که باشد خار با گل نیش با نوش
۷
بلنداقبال اقبالت بلند است
که با آن ماهرو گشتی هم آغوش
نظرات