بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۲۶۱

۱

پروانه را که داده تعلق به نور شمع

او را که رهنما است به بزم حضور شمع

۲

در حیرتم بدوکه بیاموخت درس عشق

کز جان ودل چنین شده عاشق به نور شمع

۳

هوش وخرد مرا پرد از سر زکار عشق

پروانه پر زند چوبه نزدیک ودور شمع

۴

پروانه را مگر ارنی بر زبان گذشت

کاین سان بسوخت بال و پر او به طور شمع

۵

آخر که شمع هم به مکافات او بسوخت

پروانه گر بسوخت ز خوی غیور شمع

۶

معشوق را مگو که به دل درد عشق نیست

بنگر به سوز گریه شام وسحور شمع

۷

رو ای بلنداقبال آموز عاشقی

از چشم اشکبار وز جسم صبور شمع

تصاویر و صوت

نظرات