
بلند اقبال
شمارهٔ ۲۷
۱
ماهی صفت فرو شده ماهی به زیر آب
ماهی نگشته طالع گاهی به زیر آب
۲
اخترشناس گفت به چرخ است ماه کاش
می بود و می نمود نگاهی به زیر آب
۳
گیسوی یار در نظرم جلوه میکند
یا درشنا است مار سیاهی به زیر آب
۴
گردند اندر آب همه ماهیان کباب
گر بر کشم ز سوز دل آهی به زیر آب
۵
آب است زیر چاه وعجب اینکه لعل دوست
هست آب خضر و دارد چاهی به زیر آب
۶
جز جسم من که ساکن وآب از سرم گذشت
گاهی ندیده کس پر کاهی به زیر آب
۷
باشد بلنداقبال از آه واشک خویش
گاهی به روی آتش وگاهی به زیر آب
نظرات