بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۲۸۹

۱

ندیده برده دل و دین ز کف جمال توام

نموده شکل هلالی به قدخیال توام

۲

مرا توروزوشب اندر برابر نظری

میان هجر تودرنعمت وصال توام

۳

قسم به احمد مختار و حیدر کرار

بلال قنبر تو قنبر بلال توام

۴

توگلستانی ومن بلبل خوش الحانت

تو آسمانی و من لایری هلال توام

۵

اگر که آب حیاتی است از لبت سخنی است

چوخضر تشنه جامی از آن زلال توام

۶

تو را به حسن سزد دم زنی به یکتائی

که کس نداده و ندهد نشان مثال توام

۷

توانیم که کشی یا کنی ز بندآزاد

اسیر بسته و مرغ شکسته بال توام

۸

فصاحت ار چه مسلم بود مرا به جهان

ولی به وصف توفخرم بس این که لال توام

۹

شنیده ام که مرا خوانده ای بلند اقبال

بودبلندی اقبال از جلال توام

تصاویر و صوت

نظرات