
بلند اقبال
شمارهٔ ۲۹۳
۱
من اگر دور از توام پیش توام
با همه بیگانه و خویش توام
۲
بی خبر از کفر ودینم کرده عشق
این قدر دانم که درکیش توام
۳
پادشاهی را نیارم درنظر
فخر من این بس که درویش توام
۴
خواهم ای ساقی ز می مستم کنی
من نه دربند کم وبیش توام
۵
خوشتر است از نوشدارو درد تو
بهتر است از انگبین نیش توام
۶
زهر کز دست تو از تریاق به
به زجدوار آمده بیش توام
۷
چون بلنداقبال دل ریشم مدام
تا توگفتی مرهم ریش توام
نظرات