بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۳۰۵

۱

کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر شدم

کفر اگر این است دلشادم که من کافر شدم

۲

نیست غم زاهد اگر گوید که من درظلمتم

کو چنان چشمی که تا بیند مه انور شدم

۳

دلبر من دل نبرد از من چو دیدم روی او

خود گرفتم دل به دست وخود برش دل بر شدم

۴

کی شود ممکن مرا پروا ز گلزار وصال

من که در هجرش بتر از طایر بی پر شدم

۵

گر خلیل الله اندر آتش افتاد و نسوخت

من به هجران عمر را پرورده آذر شدم

۶

فاش گویم مر مرا دلبر پرستی مذهب است

گرمسلمان خوانیم یا گوئی از دین در شدم

۷

داشت روئی حیدر آسا ابروئی چون ذوالفقار

شد بلنداقبال یارم بر درش قنبر شدم

تصاویر و صوت

نظرات