
بلند اقبال
شمارهٔ ۳۱۱
۱
یک آه اگر از دل صد چاک برآرم
دود ازشرر دل ز نه افلاک برآرم
۲
چون دامن گلچین شده دامان من از بس
خوناب دل ازدیده نمناک برآرم
۳
روزی به سر تربتم از پای گذارم
درم کفن خویش وسر از خاک برآرم
۴
صد سوز مرا بر جگر از غصه فزاید
گر تیر تو را از دل صد چاک برآرم
۵
ترسم فتد آتش به من وهر چه به عالم
هرگه نفسی از دل غمناک برآرم
۶
گفتم که چه خواهی کنی از زلف بگفتا
ماری به سر دوش چو ضحاک برآرم
۷
گردد چو بلند اقبال ار بخت مرا یار
کام دل از آن دلبر بی باک برآرم
نظرات