بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۳۴۹

۱

گوئیم عاشقیم وز هجرت نمرده ایم

گویا هنوز بهره ز عشقت نبرده ایم

۲

امروز در زمانه منجم چوما مجو

شب تا سحر ز بس همی اختر شمرده ایم

۳

شرحی ز شوق وصل تونتوان بیان نمود

از دردهجر بسکه غمین وفسرده ایم

۴

عشق تو نقش بست چوما را به لوح دل

از لوح دل علایق هستی سترده ایم

۵

دامان ما چوچهر توگردیده لال گون

از راه دیده خون دل از بس فشرده ایم

۶

مستیم آنچنان که ندانیم پا ز سر

هستیم در خیال تو صهبا نخورده ایم

۷

شد چون بلنداقبال اقبال ما بلند

تا دل به دست عشق تودلبر سپرده ایم

تصاویر و صوت

نظرات