
بلند اقبال
شمارهٔ ۳۶۰
۱
به که ما دیوانه از عشق پری روئی شویم
تا مگر زنجیری زنجیر گیسوئی شویم
۲
دوزخ سوزان چو از بهر گنهکاران بود
همنشین باید به ترک آتشین خوئی شویم
۳
ما که نتوانیم جان در بردن از چنگال مرگ
کشته آن خوشتر که ازشمشیر ابروئی شویم
۴
چاک زد بر پهلوی ما خنجر مژگان یار
چاره جو ز آن لعل لب از نوشداروئی شویم
۵
یارمیل بازی چوگان وگودارد دلا
پیش چوگان سر زلفش بیا گوئی شویم
۶
گر شود دریا پر از می کی دهدما را کفاف
لیک مست از باده عشق تواز بوئی شویم
۷
شاید از آشفتگی ما را شود حاصل نجات
چون بلنداقبال اگر آشفته از موئی شویم
نظرات