
بلند اقبال
شمارهٔ ۳۸
۱
این کیست که آفت زن و مرداست
نازک اندام وناز پرورد است
۲
از زلف چو سنبل وبه خط ریحان
از قد چوصنوبر وبه رخ ورد است
۳
بی روی سپید وبی خط سبزش
روزم سیه است وچهره ام زرد است
۴
مرهم ننهم کزومرا زخم است
درمان نکنم کزو مرا درد است
۵
منع دل من نمودن از عشقش
افسانه پتک وآهن سرد است
۶
همچون من اگر کشد هزاران را
بر گوشه دامنش کجا گرداست
۷
ز آن ماه به روز و شب بلند اقبال
جفت غم ومحنت است تا فرداست
نظرات