بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۳۹

۱

عشق حیران درجمال احمداست

عقل مجنون از جلال احمد است

۲

جنگ هفتاد ودوملت سر به سر

بر سر میم کمال احمد است

۳

اینکه می گویند روح از دم بود

سر آن در میم ودال احمد است

۴

آن بهشتی را که وصفش می کنند

شرحی از بزم وصال احمد است

۵

هر چه گویی هر چه جویی هر چه هست

در وجود بی مثال احمد است

۶

جبرئیل ار پر وبالی می زند

قدرتش از پر وبال احمد است

۷

جان به ظلمات تنم مانند خضر

تشنه آب زلال احمد است

۸

صورتی بی جسم گشتم چون خیال

در دلم از بس خیال احمد است

۹

مهر ومه چون قنبرند اورا غلام

هر که همچون من بلال احمد است

۱۰

معنی ایمان بگویم بندگی

هم به احمد هم به آل احمداست

تصاویر و صوت

نظرات