
بلند اقبال
شمارهٔ ۴
۱
افزوده غم عشق تو درد وتب ما را
کرده است سیه هجر توروز وشب ما را
۲
ما عاشق ومستیم و به جز یار ندانیم
زاهد ز چه جویاست همی مذهب ما را
۳
آگه نشد از طالع ما هیچ منجم
می سوختی ای کاش فلک کوکب ما را
۴
تا بوسه زدم بر لب شیرین وی ازشهد
تب خاله زد از فرط حرارت لب ما را
۵
ای ترک بکن ترک جفا در دل شبها
گوشت نشنیده است مگر یا رب ما را
۶
روی سوی که آریم به غیر از تو که جز تو
کس نیست برآورده کند مطلب ما را
۷
ما را بسی اقبال بلند است که دلدار
دربانی خود کرده یقین منصب ما را
نظرات