
بلند اقبال
شمارهٔ ۴۰۳
۱
دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار کو
تسبیح افتاد ازکفم آن زلف چون زنار کو
۲
زآشفته حالی هر زمان رو سوی دیوار آورم
گویم غم دل گر به کس محرم به از دیوار کو
۳
فارغ شوداز درد وغم دل بیندار دلدار را
دلدار کودلدار کودلدار کودلدار کو
۴
گفتم که چشمت دین ودل از دست هشیاران برد
گفتا ز چشم مست من آنکو بودهشیار کو
۵
رفتم که قدترا دهم نسبت به سروبوستان
کی سرو سیمین ساق شد یاچون تواش رفتار کو
۶
گفتم که رویت را کنم تشبیه ماه چارده
کیماه مشکین موی شد یا چون تواش گفتار کو
۷
گردد بلنداقبال را روزی اگردیدار تو
نازد به اقبال بلند آن بخت وآن دیدار کو
نظرات