بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۴۱۵

۱

مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده

که هرچه کرده و زاین پس کندخدا کرده

۲

رسد به ساحل اگر کشتیت وگر شکند

خدای کرده مفرما که ناخدا کرده

۳

به شکل شاه وگدا را بود چه فرق خداست

که شاه را شه و درویش را گدا کرده

۴

فدای خاک رهش بادجان و دل ما را

کسی که در ره او جان و دل فدا کرده

۵

ز خوبرو بد اگر سر زند نکوست مگو

که جور و کین به من آن ترک بی وفا کرده

۶

برو طبیب ومده درد سر به من زاین بیش

که دردهای مرا لعل او دوا کرده

۷

روا بود که چو من خوانیش بلند اقبال

کس ار به حکم قضا خویش را رضاکرده

تصاویر و صوت

نظرات