بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۴۲۸

۱

چرا تو این همه ای ماه بی وفا شده ای

به دوستان همه بی مهر یا به ما شده ای

۲

هزار درد اگر عشق کرده بار دلم

مرا چه غم که تو بر درد ما دوا شده ای

۳

شدیم ازهمه اهل زمانه بیگانه

از آن زمان که به ما یار و آشنا شده ای

۴

به شاهی توچه نقصان رسد اگر گویند

که یار با من بی مایه گدا شده ای

۵

اگر به حرف رقیبان نرفته ای خود گو

ز چیست کز بر من همچو دل جدا شده ای

۶

جدا ز رویتو دانی که روز مرگ من است

رضا به مرگ من از هجر خود چرا شده ای

۷

به روزگار شوی همچو من بلنداقبال

اگر به حکم قضا و قدر رضا شده ای

تصاویر و صوت

نظرات