بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۴۳۰

۱

توچرا اینهمه بدخو شده ای

تلخ گوگشته ترش روشده ای

۲

همچو شیری به نظر درگه خشم

اگر ازچشم چوآهو شده ای

۳

بی سبب از من دلداده چرا

رنجه از گفتم بدگوشده ای

۴

برده ای دل ز دو صد پیر وجوان

به یکی غمزه چو جادوشده ای

۵

دل طلبکار تو وغافل از این

که تو درجلوه زهر سو شده ای

۶

تا بنفشه خط وسنبل گیسو

تا سهی قد وسمن بو شده ای

۷

همچومن هر که بلنداقبال است

آفت جان و دل او شده ای

تصاویر و صوت

نظرات