بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۴۴۵

۱

بتا دیر آمدی وزودرفتی

چوآتش آمدی چون دودرفتی

۲

مگر بخت من وعمر منی تو

که هم دیر آمدی هم زودرفتی

۳

رود چون آب رود اشک از کنارم

ز چشمم تا چو آب رود رفتی

۴

مگر گل بودی ای ماه دوهفته

که یک هفته نکرده بود رفتی

۵

توئی ماه تمام ومن سیه شب

چرا ای ماه تا شب بود رفتی

۶

نکو کردی که ازمهر آمدی باز

چه بد دیدی که خشم آلود رفتی

۷

بلند اقبال جز اندوه و حسرت

ز دیدارت ندیده سودرفتی

تصاویر و صوت

نظرات