
بلند اقبال
شمارهٔ ۴۵
۱
دلبر من نه ز جنس بشر است
مادرش حوری وغلمان پدر است
۲
قمری است ار به سر سروچمن
به سر سرو قد او قمر است
۳
خال جا کرده به شیرین لب او
یاکه پرویز به پیش شکر است
۴
مشک خیر است عجب طره او
بی ختا تبت و چین وتتر است
۵
نیست جز قامت وزلف مه من
ثمر سرو اگر مشک تر است
۶
ای که پرسی ز من وحال دلم
دلم از زلف تو آشفته تر است
۷
می توان گفت بلنداقبال است
هر که از عشق ز خود بی خبر است
نظرات