
بلند اقبال
شمارهٔ ۴۵۰
۱
دیوانه ام ای شوخ پری وار توکردی
آشفته ام از طره طرار توکردی
۲
من نقطه قطب وسط دایره بودم
سرگشته ام از عشق چو پرکار تو کردی
۳
غارتگر دل ای مه طرار توگشتی
تاراج خرد ای بت عیار توکردی
۴
و آن مصحف وتسبیح مرا ای بت ترسا
از زلف ورخ خودبت وزنار تو کردی
۵
طالع چه خطا کرد وکواکب چه گنه داشت
تهمت به که بندیم همه کار توکردی
۶
چون خواستی آزار دهدخار به گلچین
گل ساختی وهمدم اوخار تو کردی
۷
نمرود که می بود که آتش کندودود
از بهر خلیل آتش وگلزار توکردی
۸
از حق مگذر خود بده انصاف مگر نه
منصورکه شد بر زبر دار توکردی
۹
اقبال من از عشق بلند است هم این را
از عشق رخ خویشتن ای یار توکردی
نظرات