بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۴۵۳

۱

گفتم ای عشق ده مرا پندی

گفت ازعقل شوبری چندی

۲

گفتمش با شکسته دل چکنم

گفت او را بده به دلبندی

۳

شد تنم همچو کاه و یار از غم

بار من کرده کوه الوندی

۴

نبرد نام کس دگر ز نبات

زند آن شوخ اگر شکر خندی

۵

«گر به تیغم برند بند از بند»

به کسم نیست جز تو پیوندی

۶

مادر ار حورشد پدر غلمان

که نیارند چون تو فرزندی

۷

گر که خواهی شوی بلنداقبال

گوش کن پند هر خردمندی

تصاویر و صوت

نظرات