
بلند اقبال
شمارهٔ ۴۵۹
۱
بینم ای ترک عجب خونخواری
خود بگو بار منی یا یاری
۲
دلم ازدست توخون شد به برم
بسکه بد عهد وجفا کرداری
۳
مشک نارند زتاتار به فارس
که تواز طره دوصدتاتاری
۴
بردی ازیک نگه ازمن دل ودین
بوالعجب حیله گر وسحاری
۵
نیستی از چه نگهدار دلم
آخر ای سنگدل ار دلداری
۶
عهدکردی که به مستی دهمت
بوسه ای هر چه کنم هشیاری
۷
پرسی از حال دلم دل ز کفم
تو ربودی چه عجب عیاری
نظرات